شیطون مامانشه
سلام عسل مامان پسملیه مامان دیگه بزرگ شده و واسه خودش اقا شده البته خیلی شیطون که اجازه نمیده مامانش بیاد واسش مطلب بزاره تو این مدت اتفاقای زیادی افتاد بهت بگم که رفتیم تهران عروسی دایی امیر خیلی خوش گذشت تو همش وسط میرقصیدی همه نگاعت میکردن بعد رفتیم مشهد و دوباره برگشتیم تهران مادر جون واست یه شلوار جینو ویه تیشرت خیلی خوشگل خرید دستش درد نکنه یک ماهه بعدم اومد پیش پسرم و واسش لباس زمستونه اورد مرسی مادر جون، خاله محبوبه کلی گریه کرد وقتی خواستیم از تهران بیایم اهواز خیلی ناراحت شد اخه تهران خیلی خوش گذشت خیلی خوب بود با خاله محبوبه اینقدر بیرون رفتیم یه شب رفتیم رستوران توی صندلی کودک بودی با پارسا خیلی خوش گذشت البته رستورانو بهم زدین پسر مامان خیلی شیطونیای خطرماک میکنه مامانت که عاشقته و همش باهات ذوق میکنه واز شیطنتات لذت میبره الان که دارم واست این مطلبو میزارم خاله محبوبه با پارسااومدن پیشمون دایی امین و پدر جون و مادر جون هم همینطور خیلی خوش میگذره امروز تو و پارسا رو بردیم استخر توپ وای که چقدر بهتون خوش گذشت تو پارسا چقدر ذوق کردین منو و خاله محبوبه هم کلی ازتون عکس گرفتیم مامان خیلی دوستت داره پسرم و سعی میکنم از این به بعد زود به زود بیام واست پیام
اینم عکس تولد یکساگی که قول داده بودم بزارم ولی نشد